همه ی کتاب ها در یک نگاه مترجم دردها همنام خاک غریب خوبی خدا خواب خوب بهشت در میان گمشدگان فانگلیش کتابها برای کودکان مجموعه جونی بی جونز کشتی احمق ها کتابها برای نوجوانان مجموعه قصه های جیبی یک حبه قند داستان: طاق نماهای سبز داستان: گربه های بتی داستان: باران بهار داستان: قبر گمشده داستان: انتخاب شغل داستان: مدل داستان: بازنشسته یادداشت هایی از یک خانم
همه ی کتاب ها در یک نگاه مترجم دردها همنام خاک غریب خوبی خدا خواب خوب بهشت در میان گمشدگان فانگلیش کتابها برای کودکان مجموعه جونی بی جونز کشتی احمق ها کتابها برای نوجوانان مجموعه قصه های جیبی یک حبه قند داستان: طاق نماهای سبز داستان: گربه های بتی داستان: باران بهار داستان: قبر گمشده داستان: انتخاب شغل داستان: مدل داستان: بازنشسته یادداشت هایی از یک خانم
خسرو
راستی یک نکته: یکی از دوستان پرسیده چرا برندی کنیاک شده. به نظر من هنرمندی فقید چون از فرانسوی ترجمه کرده این اتفاق افتاده. البته براندی و کنیاک مثل فرهنگ انگیسی و فرانسوی خیلی به هم نزدیک ترند تا به آب قند.
کسی هست به من کمک کند یک نسخه از ” آلیس در شگفتزار” مسعود توفان را پیدا کنم . کتابی که در دست من به امانت بوده راگم کرده ام . یا حد اقل نام انتشارات آن را برای من بفرستد.ali_mansourian86@yahoo.com
آشفتگی 85 degree bakery های زبانی اخبار کتاب ها بدون دسته بندی تجربه هایی در ترجمه در باب فرهنگ ها درباره ترجمه درباره خاک غریب درباره خوبی خدا درباره درمیان گمشدگان درباره زبان محض تنوع هر روز با داستان ترجمه ویرایش 85 degree bakery چاپ شده در مطبوعات چنین کنند بزرگان کارگاه ترجمه یادداشت ها درباره مترجم دردها یادداشت ها درباره همنام یادداشت ها درباره خواب خوب بهشت یک حبه قند پارسی
bigtheme تماس درباره امیرمهدی حقیقت همه ی کتاب ها در یک نگاه خاک غریب خواب خوب بهشت خوبی خدا مترجم دردها کتابها برای نوجوانان مجموعه قصه های جیبی کتابها برای کودکان مجموعه جونی بی جونز کشتی احمق ها در میان گمشدگان همنام فانگلیش وبلاگ یک حبه قند گزیده ای از ترجمه های منتشرشده و منتشرنشده امیرمهدی حقیقت داستان کوتاه “بچه ها” داستان کوتاه انتخاب شغل نوشته برنارد مالامود ترجمه امیرمهدی حقیقت داستان کوتاه بازنشسته داستان کوتاه قبر گمشده داستان کوتاه مدل داستان کوتاه یادداشت هایی از یک خانم در ضیافت شام داستان: طاق نماهای سبز داستان: گربه های بتی داستان کوتاه باران بهار
No comments:
Post a Comment